مدیرعامل تجارت فلز از رازهای موفقیتهای خود گفت
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۰۰۱۵۵
علی سلیمانی مدیرعامل تجارت فلز گفت: به نظر من ویژگی های یک کارآفرین موفق این است که در ابتدا باید از دایره امنیت خود خارج شود و سپس صبور، سخت کوش و عاشق کار باشد و به مسئولیت اجتماعی نیز معتقد باشد، راحت طلب نباشد و در وهله اول نیز به فکر پول و سود نباشد و در سه سال اول این موضوع هدف سوم یا چهارم او باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علیرغم آن که بسیاری از مردم جامعه این تصور را دارند که کارآفرینی شاید با داشتن مقداری سرمایه و تلاش محقق می شود اما کار بسیار دشواری است که تنها افراد محدودی می توانند از پس آن به خوبی بر بیایند.
به گزارش تابناک اقتصادی، یکی از کسانی که در این سال ها توانسته است موفقیت هایی را در زمینه کارآفرینی به دست آورد، علی سلیمانی مدیرعامل شرکت تجارت فلز می باشد. شرکت تجارت فلز، شرکتی است که در سال 1395 و بعد از 25 سال تجربه موفق صاحبان آن در بازار فلزات ایران تاسیس شده و فعالیت اصلی آن تامین انواع فلزات آهنی و غیرآهنی برای تمامی صنایع است.
در ادامه گفتگوی خبرنگار تابناک اقتصادی با مدیرعامل موفق شرکت تجارت فلز آمده است که می تواند برای بسیاری از کسانی که قصد دارند به دنیای کارآفرینی وارد شوند، مفید باشد.
كمي از شرح حال خودتان پيش از شروع كارآفريني بگوييد؟سلیمانی: شغلی که انتخاب کردیم شغل خانوادگی ما بود و ما در بازار سنتی آهن و فلزات از قدیم حضور داشتیم. منتهی در بازار سنتی آهن و فلزات به یک مجموعه اشکالات و نقاط ضعف پی بردیم که از جمله این نقاط ضعف می توان به عدم تکریم مشتری، به روز بودن، علمی نبودن و ... اشاره کرد. به هر حال به این فکر افتادیم که بتوانیم برخی از این اشکالات و نقاط ضعف را برطرف کنیم و یک رویکرد جدیدی را در بحث تامین فلزات صنایع و کارخانجات داشته باشیم. این گونه بود که سعی کردیم فعالیتمان را به صورت قانونی و در قالب یک شرکت حقوقی ادامه دهیم و تامین فلزات برای صنایع را به موقع و سهل تر از گذشته انجام دهیم. سپس سعی کردیم در شبکه های اجتماعی و در فضای نمایشگاه ها به بازاریابی بپردازیم.
آيا اصلاً براي خودتان يك الگوي مشخص داشتيد؟با توجه به موجی که در دنیا و ایران به راه افتاد و بازاریابی ها و کسب و کارها به سمت آنلاین شدن پیش رفتند، ما نیز به این فکر افتادیم که شاید بشود این شغل زُمخت و صنعتی را در یک فضای نرم و متناسب به مشتریان عرضه کرد. در نتیجه، پیرو موج جهانی استفاده از شبکه های اجتماعی، کامپیوتر و فضای وب، ما نیز تصمیم گرفتیم که کار خود را به همین سمت پیش ببریم.
هم اکنون نیز کسب و کار ما در ایران، جزء کارهای نو می باشد و شاید به جرات بتوان گفت در این زمینه جزء ده شرکت اول در ایران هستیم که در این راه گام برداشته اند.
سرمایه مورد نیاز براي راهاندازي اين کسب و کار چقدر بود؟مدیرعامل تجارت فلز اظهار کرد؛ به هر حال کار آهن و فلز به گونه ای است که به هر میزان پول و سرمایه در آن وارد کنید باز هم کم است. در سال 1395 ما با اندك سرمایه در فضای جدید شروع به کار کردیم که این سرمایه از محل فروش منزل مسکونی تامین شد.
هنگامي كه كسب و كارتان رونق گرفت با چه مشكلات و تنگناهاي سختي مواجه شديد كه مجبور بوديد آنها را حل و فصل نماييد؟وی گفت: شاید مشکلاتی که بر سر راه شروع کسب و کار ما بود و هست، همین مسئله بوروکراسی های اداری و اضافی و تغییر رفتار مصرف کنندگان می باشد. یعنی مشتریان ما به گونه ای هستند که به همان فضای سنتی بازار فلزات عادت دارند و می خواهند خودشان به بازار بروند و جنس مورد نیازشان را لمس کنند و بعد خریداری کنند. یک مقدار این تغییر فرهنگ خرید و رفتاری مشتریان مشکل بود و زمان برد. منتهی من به شخصه هیچ کدام از این موانع را به چشم یک تهدید ندیدم.
در حال حاضر به همان اندازه، بيشتر و يا كمتر نسبت به آغاز كار وقت صرف انجام كارها ميكنيد؟زمانی که وارد این کار شدیم بین 12 تا 16 ساعت کار می کردیم و همچنان هم بعد از گذشت 4 سال این میزان ساعت کاری وجود دارد و به نظرم باید حداقل دو سال دیگر به همین میزان ساعت کار کنم تا شرکت به یک جایگاه خوبی برسد.
براي آينده چه برنامهاي داريد؟ آيا فقط قصد بهرهبرداري اقتصادي از كسب و كارتان را داريد يا اين كه در فكر توسعه آن هم هستيد؟سلیمانی گفت: بله قطعا به فکر توسعه کسب و کارمان چه افقی و چه عمودی هستیم و به تولید و واردات مواد خاص که در ایران توان تولید آن ها وجود ندارد هم فکر می کنیم. همچنین به مسئله بازرگانی خارجی نیز فکر می کنیم.
آيا تا به حال اهداف شما تغيير كرده است و يا اين كه به همه آنها دست يافتهايد؟به هر حال روز اولی که کسب و کار را شروع می کنید اهداف کوچکتری دارید اما رفته رفته این اهداف بزرگتر می شود. ما نیز از این قاعده مستثنی نبودیم.
من خودم فکر می کنم که حدود یک سال از برنامه هایی که داشتم عقب تر هستم اما منکر پیشرفت خوبمان هم در این مدت حضور نیستم.
از كاميابيها و ناكاميهاي كسب و كار چه درسهايي را فرا گرفتهايد؟مدیرعامل تجارت فلز اظهار کرد؛ به هر حال بازار مانند دانشگاه می ماند و ما نیز در مسیر خود با کامیابی ها و ناکامی های زیادی رو به رو بودیم اما از آن ها درس گرفتیم. به عنوان نمونه این مشکلات باعث شد تا صبورتر، آینده نگرتر، امیدوارتر، سخت کوش تر و ... باشم.
اگر مجبور ميشديد دوباره همين كار را از ابتدا شروع كنيد آيا اين كار را به همين روش انجام ميداديد؟سلیمانی گفت: من از مسیری که پیمودم راضی هستم و همین که توانستیم برای 20 تا 25 نفر از جوانان تحصیلکرده شغل ایجاد کنیم، رضایت دارم.
برخيها معتقدند كه كارآفرينان با استرسهاي زيادي مواجه هستند. آيا شما هم اين را تجربه كردهايد؟پاسخ به این پرسش شما آری است. به هر حال کارآفرینی استرس های خاص خود را دارد منتهی باید عاشق مسیر و هدفی که انتخاب کردید، باشید.
آيا اين استرسها در مورد موقعيتهاي مختلف شغلي يكسان است و يا اينكه مثلاً مدير عامل يك شركت بزرگ استرسهاي بيشتر و پيچيدهتري دارد؟سلیمانی گفت: بله می تواند متفاوت باشد و مدیرعامل هر شرکت با توجه به اندازه ای آن شرکت می تواند استرس های کمتر یا بیشتری داشته باشد. اشاره به این نکته هم ضروری است که به هرحال شرکت های بزرگتر مشاوران بیشتری هم دارد که می تواند این موضوع در بیشتر یا کمتر بودن استرس ها کمک کند.
در شرکت ما نیز استرس های نوسانات قیمت آهن ، امنیت پول، حقوق و دستمزد کارمندان و ... وجود دارد.
چه كساني بايد براي كارآفرين شدن تلاش كنند و چه كساني نبايد اصلاً به دنبال اين كار باشند؟علی سلیمانی مدیرعامل تجارت فلز اظهار کرد؛ به نظر من ویژگی های یک کارآفرین موفق این است که در ابتدا باید از دایره امنیت خود خارج شود و سپس صبور، سخت کوش و عاشق کار باشد و به مسئولیت اجتماعی نیز معتقد باشد، راحت طلب نباشد و در وهله اول نیز به فکر پول و سود نباشد و در سه سال اول این موضوع هدف سوم یا چهارم او باشد.
همچنین مهندس فروه رشوند مدیر بخش آی تی و دیجیتال مارکتینگ تجارت فلز نیز که حدود دو سال و نیم است در شرکت تجارت فلز مشغول فعالیت می باشد، در مصاحبه با خبرنگار تابناک اقتصادی در مورد نحوه شروع کار خود در این شرکت، گفت: دقیقا یک روز قبل از اینکه دفاع کارشناسی خود را انجام دهم، بدون هیچگونه تجربه و سابقه کار قبلی و به عنوان یک کارشناس ساده متالوژی در تجارت فلز استخدام شدم. رشوند در پاسخ به این پرسش که چه عاملی باعث شد که به موفقیت و جایگاه امروزتان دست یابید، گفت: در شرکت تجارت فلز بیشتر از اینکه دغدغه کارمندان مسائل مالی باشد، پیشرفت دغدغه اصلی بوده است و مدیرعامل تجارت فلز نیز همواره بسترهای لازم برای پیشرفت را فراهم کرده اند و خود مشوق اصلی این پیشرفت بوده است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: سند همکاری 25 ساله ایران و چین سوال از رئیس جمهور رمدسیویر واقعه مسجد گوهرشاد ایاصوفیه قیمت آهن کارآفرین علی سلیمانی فولاد آلیاژی کارآفرینی سند همکاری 25 ساله ایران و چین سوال از رئیس جمهور رمدسیویر واقعه مسجد گوهرشاد ایاصوفیه کسب و کار استرس ها ما نیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۰۰۱۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است، اما مدیرعاملی سختتر!
زندگی سخت است، اما مدیرعاملی سختتر است، چون تصمیمات شما بر زندگی دیگران نیز تأثیر میگذارد. اما موفقیت هم بدون از دست دادن بعضی از داشتهها امکانپذیر نیست. بیشتر مدیرعاملها با مبارزهای سخت مواجهاند. چون نسبت به سرنوشت شرکتشان مسئولیتی منحصربهفرد دارند. آنها هر روز در معرض تصمیمگیری با سطح حساسیت مرگ و زندگی هستند.
به گزارش عصر ایران، کتابهای بیشماری توسط مدیران و رهبران کسب و کار نوشته شده است. مشکل اصلی آنها این است که مسیر موفقیت را مستقیم و سرراست نشان میدهند. اما آقای بن هاروویتز، نویسندهی این کتاب واقعیت را هم در نظر میگیرد، شرایط مبهم و تنگناهای زیاد و تفاوتهای فرهنگی افراد را هم تعریف میکند و توصیفات فوقالعادهای از شرایط روحی خودش در دوران بحران دارد.
مدیریت بحرانهمه مدیرعاملها خواسته یا ناخواسته شرکتشان را در مواجهه با بحران خواهند دید و باید برای مقابله با آنها مهارت داشته باشند.
اگر مدیرعامل هستید، بار بیشتر مسئولیت تصمیمگیری و عواقب آن بر روی دوش شماست، اما این که بخواهید تنها با اتکا به دانش مدیریتی خودتان با مشکلات مواجه شوید، اشتباه است.
کارمندان شرکت هم جزئی از سرمایههای شرکت هستند و منافع شرکت با منافع آنها گره خوردهاست. پس لازم است آنها را تا حد امکان درگیر فرآیند تصمیمگیری و حل بحران کنید.
همانطور که میدانیم، مسئولیت، بدون اختیار و آزادی عمل ارزشی ندارد. کارمندی که مسئولیت دارد، ولی اختیار تصمیمگیری ندارد، حس وفاداری به شرکت و شغلش نخواهد داشت.
اکثر مدیران این ذهنیت را دارند که خلاقیت در زمان آرامش خاطر و رشد شرکت باید صورت بگیرد. در حالی که زمانی که شرکت از هر لحاظی دچار تهدید است و احساس میشود وارد سراشیبی سقوط است، باید خلاقیت صورت گیرد. این یکی از مهمترین اصول مدیریت در شرایط بحران است.
حواستان به روح و روان خودتان باشد، این سختترین مبارزهای است که مدیران با آن مواجهاند. دقت داشته باشید که علیرغم کمک گرفتن از کارمندان و مشاوران در نهایت شما به تنهایی باید با مشکلات شرکت مقابله کنید.
اخراج کردن کارکنانیکی از حساساترین کارهایی که هر مدیرعاملی از انجام آن میترسد، اخراج کردن افراد است. شیوهی برخوردتان با این جریانِ اجتناپناپذیر میتواند تأثیری بزرگ بر شرکت تان بگذارد.
زمانی که به این نتیجه رسیدید کارمندی منافع شرکت را به خطر میاندازد، بهترین کار اخراج سریع اوست. تأخیر در اخراج کردنِ فردی که میداند قرار است اخراج شود، تعارض بین او و شرکت را شدیدتر میکند.
هیچکس از رساندن خبر بد، لذت نمیبرد، اما نویسنده این کتاب اعتقاد دارد در جریان گذاشتن کارکنان به طور مستقیم امری حیاتی برای کسب موفقیت مدیرعامل است. چرا که مخفیکاری مشکلات ساده اولیه را تبدیل به امری غافلگیرکننده و حلنشدنی میکند. این غافلگیری، اعتماد کارکنان را خدشهدار میکند.
مدیرعامل باید پاسخگوی هر مشکلی در شرکت باشد و از همین رو تحت فشار ذهنی و روانی قرار میگیرد. اگر مدیرعامل هستید با عیان کردن مشکلات شرکت، در واقع آن را به افرادی میسپارید که میتوانند در سریعترین زمان ممکن آن را حل کنند.
اخراج کردن مدیرانبرای نحوهی بیان اخراج مدیران از قبل آمادگی داشته باشید. مدیری که اخراج میکنید قرار نیست برای همیشه هیچ همکاریای نداشته باشد. ممکن است در آینده به نحوی مجبور به همکاری با او باشید. پس شیوه صحبت با او باید معطوف به آینده هم باشد.
عزت نفس انسانها به راحتی خدشهدار میشود و از طرفی به سختی بازسازی میشود. هرگز کسی را که اخراج میکنید، سرزنش نکنید. برخورد منصفانه با مدیر اجراییِ اخراج شده، روی اخلاق و عملکرد تیم اجرایی تأثیر میگذارد و سبب میشود تیم اجرایی بعد از رفتن این عضو هم عملکرد درستی داشته باشند.
بخش منابع انسانی نقش مهمی در این مقوله دارد؛ چراکه کیفیت تعاملات و رفتار کارکنان را رصد میکند. قبل از این که رفتار نادرست یکی از کارمندان، شرکت را با بحران بزرگی مواجه کند، بخش منابع انسانی آن را برطرف میکند.
تصمیم گیرندگان و اجراکنندگانمدیران شرکتها را بر اساس مدلذهنی و عملکرد میتوان به دو دستهی تصمیمگیرندگان و اجراکنندگان تقسیم کرد.
تصمیمگیرندگان: مدیرانی هستند که بر روی یافتن مسیری که شرکت میخواهد طی کند، تمرکز دارند. به عبارتی جزء مدیران تصمیمگیرنده محسوب میشوند. در واقع آنها چندان در بخش اجرایی دخیل نیستند. اغلب مؤسسین شرکتهای نوپا در این دسته قرار میگیرند، مانند بیل گیتس که از جستجو و اتخاذ تصمیمات استراتژیک و چندساله لذت میبرند. آنها چندان درگیر جزئیات پیادهسازی چشم انداز و برنامه استراتژی نیستند. اغلب اوقات سازمانهایی که توسط این افراد اداره میشوند، عملکردی بینظم و فضایی پر هرجومرج دارند.
اجراکنندگان: مدیریت جزئیات برنامهها، نظارت بر عملکرد و درگیری با تحقیق و برنامهریزی را بیشتر دوست دارند. آنها از تصمیمگیرهای بزرگ و تغییرات شدید لذت نمیبرند، مثلاً دوست ندارند تصمیماتی در زمینهی تغییرات استراتژیک مهم بگیرند. گاهی این مسئله باعث میشود در زمان تصمیمگیریهای مهم کُند عمل کنند.
برای آنها بیش از آن که پاگذاشتن به دنیاهای جدید مهم باشد، حکمرانی هرچه پرقدرت در دنیایی که در حال حاضر در آن قرار دارند مهم است.
بهترین حالت چیست؟داشتن روحیهای ترکیبی از هر دوی این ویژگیها (تصمیمگیرنده و اجراکننده) است. مثلا رییس فروش یک شرکت ممکن است جزو دستهی اول بوده و از تصمیمگیریهای بزرگ لذت ببرد، اما وقتی طرحی کلی در تمام قسمتهای شرکت مطرح میشود و به تأیید همگان میرسد، بعد از آن مدیرفروش باید تمام انرژی خود را بر روی امور اجرایی طرح متمرکز کرده و تصمیمگیریهای بزرگ را به دیگران واگذار کند.
تکنیکهای آرامش اعصاببن هاروویتز مینویسد: در طول این سالها به چند تکنیک برای سر و کله زدن با خودم رسیدهام:
چند نفر دوست پیدا کنیدبا اینکه تقریباً غیرممکن است که در تصمیمات دشوار، توصیه فوقالعادهای از آنها دریافت کنید، اما از منظر روانشناسی، صحبت کردن با کسانی که تصمیمات چالشبرانگیز مشابهی را از سر گذراندهاند بسیار مفید است.
افکارتان را روی کاغذ بیاوریدوقتی قرار بود برای هیئت مدیره توضیح دهم که، چون شرکتمان سهامی عام است به نظرم بهترین کار این است که تمام مشتریان و تمام درآمدمان را بفروشیم و کسب و کارمان را عوض کنیم، ذهنم واقعاً در هم پیچیده بود. برای نهایی کردن آن تصمیم، شرح مفصلی از استدلالم را یادداشت کردم. فرایند نوشتن این سند باعث شد از روانشناسی خودم فاصله بگیرم و بتوانم به سرعت تصمیم بگیرم.
تمرکزتان روی جاده باشد، نه دیواریکی از اولین درسهایی که در مسابقات اتومبیلرانی تعلیم داده میشود این است که وقتی دارید با سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت پیچی را دور میزنید، روی دیوار تمرکز نکنید؛ تمرکزتان روی جاده باشد. اگر روی دیوار تمرکز کنید، با مغز توی دیوار خواهید رفت. اگر روی جاده تمرکز کنید، طبق جاده به مسیرتان ادامه خواهید داد.
اداره کردن شرکت هم شبیه همین است. همیشه هزاران چیز وجود دارند که ممکن است درست پیش نروند و کشتیتان را غرق کنند. اگر بیش از حد روی آنها تمرکز کنید، بسیار محتمل است که هم خودتان را دیوانه کنید و هم شرکت را به گِل بنشانید.
به جای فکر کردن به چیزهایی که باید از آنها بر حذر باشید، تمرکزتان را روی جایی که دارید میروید معطوف کنید.
نکتهای جالب درمورد «عظمت عنوان شغلی»اندریسن معتقد است که کارکنان مطالبات متعددی از شرکت دارند: حقوق، پاداش، اختیار سهام، حوزهی کنترل، عنوان شغلی.
از میان اینها، عناوین شغلی از همه بسیار ارزانتر است، بنابراین منطقی است که بالاترین عناوین شغلی ممکن را به کارکنان بدهیم. اگر با این عناوین حس بهتری پیدا میکنند، بگذارید خوشحال باشند. عناوین شغلی هیچ هزینهای ندارند.
علاوه بر این، با استفاده از روش اندریسن همیشه میتوانید برای رقابت با سایر شرکتها بر سر کارکنان جدید، حداقل در یک جنبه پیشنهاد بهتری ارائه کنید.
در مقابل، در فیسبوک مارک زاکربرگ عناوین را عامدانه بسیار پایینتر از استاندارد میچیند.
قائممقامهای ارشد در شرکتهای دیگر در فیسبوک باید پر و بال عنوان شغلیشان را تا حد مدیر یا سرپرست قیچی کنند.